X

ما را در فیس‌بوک دنبال کنید

زیارت خاطره: یهودیان مراکشی Hilloula des Tsadikim در مکنس را جشن می گیرند

Tuesday 28 May 2024 - 13:05
زیارت خاطره: یهودیان مراکشی Hilloula des Tsadikim در مکنس را جشن می گیرند

در غروب یکشنبه 26 مه 2024، خیابان‌های منتهی به Meaara of Old Mellah، گورستان محله یهودیان سابق در مکنس، مملو از زندگی شد. خانواده‌ها، چه پیر و چه جوان، در گورستانی که حکیمان بزرگ در آن خوابیده بودند، گرد هم آمدند و آغاز Hilloula des Tsadikim، جشن مقدسین را نشان می‌داد.

سرژ بردوگو، دبیر کل شورای جوامع یهودی در مراکش، در نزدیکی ورودی قبرستان ایستاده بود و از مهمانان با بهترین لباس های خود استقبال گرمی کرد. زمزمه سلام و آغوش برادرانه هوای خنک عصر را پر کرده بود. "امشب، ما در مکنس گرد هم می آییم، مکانی غرق در تاریخ، که در سال 1679 در زمان سلطان مولای اسماعیل تاسیس شد. این مکان برای نسل ها پناهگاه مقدسین محترم بوده است، و فضای مقدسی باقی مانده است که شخصیت های بزرگ گذشته را در خود جای داده است. زیارت و هیلولوت تا زمان از کار افتادن آن در اواخر دهه 1920 جشن گرفته می شد.

زیارت هیلولا یک سنت مذهبی متمایز از یهودیت مراکشی است که آیین مقدسین از نفوذ مسلمانان عرب مارابوت ها سرچشمه می گیرد. بردوگو توضیح داد: "این آخر هفته، Hilloulot در سراسر مراکش سازماندهی می شود، از Ouazzane تا Beni Mellal، از Demnate، Taroudant، Ouarzazate و Agadir. جای تعجب نیست که این گردهمایی ها شخصیت های رسمی، هموطنان مسلمان و اعضای آن را گرد هم می آورند. جامعه یهودیان از تمام گوشه و کنار پادشاهی و چندین کشور خارجی، برای به اشتراک گذاشتن این لحظات پرهیزگاری و احترام به 600 قدیس که به خاطر معجزاتشان جشن گرفته شده اند.»

Hilloula des Tsadikim جایگاه قابل توجهی در میان یهودیان مراکشی تبار دارد، زیرا ادای احترام به تمام حکیمان ساکن در این گورستان است. "ما از این فرصت استفاده می کنیم تا یاد و خاطره آنها را گرامی بداریم. همانطور که می دانید، چندین تن از این مقدسین به خاطر نوشته ها، حکمت و نفوذ خود مشهور هستند. سال گذشته، دیوار قدیمی ها را برپا کردیم، یادبودی که به ما امکان می دهد اجداد و اجداد خود را به یاد بیاوریم. همه کسانی که زندگی ما را تحت تأثیر قرار دادند و زیباترین صفحات یهودیت مراکشی را در مکنس شکل دادند."

در میان حاضران سارا بود که از فرانسه برای شرکت در این شب تأمل و شادی به این کشور سفر کرده بود. او در حالی که چشمانش از احساسات برق می زد، بیان کرد: "هر سال، ما مشتاقانه منتظر این لحظه هستیم. این فرصتی است برای ارتباط مجدد با میراث خود و جستجوی برکت برای سال آینده."

سارا که چند روز زودتر وارد شد، از فرصت استفاده کرد و مکنس را دوباره کشف کرد. او در کوچه‌های باریک ملا، محله یهودی‌نشین تاریخی سرگردان بود و به داستان‌های پدرش درباره خانه‌ها و خانواده‌هایی که زمانی در آن منطقه ساکن بودند گوش می‌داد. او گفت: "پدرم خانه ای را که در آن بزرگ شده بود به من نشان داد. دیدن این مکان که برای او بسیار مهم بود، تکان دهنده بود."

در حالی که سارا خاطرات پدرش را مرور می‌کرد، سایر شرکت‌کنندگان پس از ادای احترام به Tsadikim (قدیس‌ها)، به سمت چادر Caidal که در وسط گورستان برپا شده بود، رفتند و سفرهای خود را برای کشف مجدد و اتصال مجدد به اشتراک گذاشتند. استر، متولد مراکش، از بازگشتش به مراکش بسیار متاثر شد. چشمانش در حالی که دوران کودکی و خاطراتی را که پدر و مادرش نقل کرده اند، می درخشید. "ما خیلی زود مراکش را ترک کردیم، اما پدر و مادرم عشق خود را به این کشور در من القا کردند. هر روز غروب، داستان‌های جوانی، زندگی در مراکش، جشن‌های شاد و آیین‌های مقدس را بازگو می‌کردند. من با این قصه‌ها بزرگ شدم و امروز. من آنها را با فرزندانم در میان می گذارم تا مطمئن شوم این شعله هرگز خاموش نمی شود."

برای استر، "دیدن تعداد زیادی از مردم که از همه جا برای این جشن آمده اند باور نکردنی است. این ثابت می کند که میراث ما زنده است و تاریخ ما از طریق ما و فرزندانمان ادامه دارد." همچنین "بازگشت به ریشه ها" بود که به او اجازه داد تا خاطرات دور را زنده کند. شوهرش الی، از خانواده معروف «بوتبول»، که اصالتاً اهل فاس بود، اما ده‌ها سال در مکنس زندگی می‌کرد، هنوز داستان‌هایی را به یاد می‌آورد که والدینش در کودکی به او گفته بودند. "والدین ما عشق به مراکش را از طریق مراسم شادی‌بخش، شادی‌بخش و احساسی به ما منتقل کردند. فرزندانم مرا متقاعد کردند که بیایم، اگرچه در ابتدا برنامه‌ریزی نکرده بودم. مکنس زادگاه من است، فضایی روشنفکرانه و صلح آمیز با دوران کودکی من و همه زبان هایی که به طور همزمان یاد گرفتیم: عربی، فرانسوی و عبری."

خاطرات الی مملو از لحظات شادی و اشتراک گذاری بود. او از جشن‌های خانوادگی، مراسم مذهبی و لحظات خوشی که دوران کودکی‌اش را مشخص کرده بود، یاد کرد. او گفت: "بازگشت به اینجا مانند یافتن بخشی از خودم، تاریخچه شخصی و خانوادگی ام است. دیدن فرزندانم که در این فرهنگ غوطه ور شده اند، سوال می پرسند و می خواهند بیشتر بیاموزند... این یک احساس غیر قابل توصیف است."

آریل نیز این ارتباط عمیق را با ریشه های مراکشی خود احساس می کرد. "این اولین بازدید من از مکنس است و من غرق در احساسات هستم. امروز صبح برای اولین بار از مقبره پدربزرگم و اجدادم دیدن کردم. این دلیل اصلی سفر من علاوه بر شرکت در هیلولا است. من از خانه پدر و مادرم دیدن کردم که قبل از بازگشت به یک محل سکونت تبدیل به مدرسه شده بود.

فضای جشن در اوج بود. صدای موسیقی چابی و چگوری فضای شب را پر کرده بود که با صدای نوازندگان و تشویق مهمانان متحرک شده بود. پیر و جوان می گذارند با هم زیر ستارگان می رقصند و آواز می خوانند. صدای خنده بلند شد و پاها با ریتم بر زمین کوبیدند. با گذشت شب، هیجان برای لحظه ای که مدت ها انتظارش را می کشید بیشتر می شد: حراج شمع. زیر چادر بزرگ مهمانان جمع شده بودند و چشمانشان برق می زد. بودجه جمع آوری شده برای نگهداری از گورستان در طول سال تا هیلولا بعدی استفاده می شود.

حراج ها شروع شد و دست ها با اشتیاق بالا رفتند. حامیان، تحت تأثیر شور و شوق لحظه ای، برای به دست آوردن این شمع های مقدس رقابت کردند. این شب با یک لحظه مهم و احساسی دیگر ادامه یافت: دعا برای خانواده سلطنتی. میهمانان برخاستند، سکوت فرود آمد و حاخام ها برای سلامتی و سعادت حاکم صلوات گفتند.


Lire aussi